نه از دست دادن معشوق
نه رفتن یار
نه تنهایی…
هیچکدام پایان آدمی نیست!
تنها بی خدایی
آدم را تمام میکند…
کسی داشت راه می رفت، پايش به سکه ای خورد.
فکر کرد سکه طلا است، نورکافی هم نبود،
کاغذی را آتش زد و گشت ببيند چی هست،
ديد يک دو ريالی است.
بعد ديد کاغذی که آتش زده، هزار تومانی بوده است.
گفت:
چی را برای چی آتش زدم!
واقعا اين زندگیِ غالب ما انسانها است.
ما يک چيزهای بزرگ را برای چيزهای بسيار کوچک آتش می زنيم.
و خودمان هم خبر نداریم…
موضوعات: بدون موضوع
[پنجشنبه 1394-12-06] [ 11:32:00 ب.ظ ]